به مادر گفتم آخراین خدا کیست؟ که در هم خانه ی ما هست و هم نیست
تو گفتی مهربان تر از خدا نیست دمی از بندگان خود جدا نیست
چرا هرگز نمی آید به خوابم چرا هرگز نمی گوید جوابم
نماز صبحگاهت را شنیدم تو رادیدم خدایت را ندیدم
به من آهسته مادر گفت فرزند خدا را در دل خود جوی یک چند
خدا در رنگ و بوی گل نهان است بهار و باغ و گل از او نشان است
خدا در پاکی و نیکیست فرزند بود در روشنایی ها خداوند
شعر...برچسب : نویسنده : خسروبگی khosrobegy بازدید : 273